خبرت هست که دل در طلبت خونین شد خبرت هست که زخم تن درس (!) چه کین شد؟ خبرت هست که بابا ز نبودت ای بسشت به من و کار من وخواندن من بد بین شد؟ خبرت هست چو کارنامه هویدا کردم خط ابروی بابا پر شکن و پر چین شد؟ خبرت هست که محبوس شدم در انبار سوسک هم صحبت وهم غصه این مسکین شد؟ خبرت هست که پول جیبی ام از تنبیه سهم ان خواهر دردانه من شیرین شد؟ خبرت هست که بابا و مامان خواهندت؟ ورد اسم تو مرا روز و شبان تلقین شد؟ خبرت هست؟ اگر هست تو ای دوست بیا! که مرا چشم از این دوری تو جیحون شد!!
مصطفی
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 11:07 ق.ظ